اقیانوس
 
 
منوی اصلی
صفحه نخـــــست
چــــاپ صفــــحه
خـــانه كردن وب
ذخـــــیره صفحه
پـست الکترونیک
بایگـــانی مطالب
در باره ی ما
 

به وبلاگ من خوش آمدید
موضاعات
پیوند وبلاگ
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اقیانوس و آدرس oghyanus.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






 

فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی


آرشیو ماهیانه
تير 1394
شهريور 1392
مرداد 1392
تير 1392
نویسندگان
نویسندگان
پیوند وبلاگ
حواله یوان به چین
خرید از علی اکسپرس
دزدگیر دوچرخه
الوقلیون

:: تمام پیوندها ::
 
طراح قالب و کد های جاوا...

كاربران آنلاين: نفر
تعداد بازديدها:
RSS

طراح قالب و کد های جاوا...

Www.LoxBlog.Com

کد های وجاوا :


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 12
بازدید کل : 7157
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


داستان زندگامی حضرت اسحاق
از هـنگام كه ابراهيم ، برادرزاده خود لوط را به فرمان خداوند، به پيامبرى ، به سدوم (44) فـرسـتاده بود، روزگار درازى مى گذشت . اينك ابراهيم با همسر اولش سـاره ، كـه ديـگـر پـيـر شـده و همچنان سترون بود، در فلسطين روزگار مى گذارنيد و هـمـسـر ديـگرش هاجر با تنها فرزندش ‍ اسماعيل ، در سرزمين حجاز، در مكه ، به سر مى بردند.بقیه در ادامه


داستان زندگانی حضرت یعقوب
تا هر جا كه چشم كار مى كرد بيابان بود و او تنها در آن ، راه مى سپرد...
بـاد مـلايـمـى كـه از صـبـح مـى ورزيد... اينك آرام آرام بر سرعت و حدت خود مى افزود و شنهاى داغ را به چهره او مى پاشيد...
كم كم طوفان شن برخاست ، چندان كه هوا را تيره كرد، نفس هوا داغ بود و شنها داغتر...
بقیه در ادامه

داستان زندگانی یوسف
يوسف
بـا ايـنكه مادر بنيامين هم راحيل بود و راحيل در زيبايى همتا نداشت ، اما يوسف ، نه تنها از بـرادر تـنـى خـود بـنـيامين ، كه از كسانى كه در روزگار او به سر مى برند، زيباتر بود.
يعقوب نيز اگرچه يازده فرزند ديگر جز او داشت ، اما نمى دانست چرا اين فرزند را به گونه اى ديگر دوست مى دارد. تنها براى زيبايى اش نبود، حركات او نيز بسيار شيرين و طينت و سرشتش پاك و بى آلايش و زلال بود.
بقیه در ادامه





داستان حضرت هارون و موسی
موسى و هارون
كودك در آغوش فرعون سخت بى تابى مى كرد. فرعون او را تكان تكان مى داد و بالا و پـايـيـن مـى انـداخـت ، امـا كودك سه ماهه شير مى خواست ، گرسنه بود و ساكت نمى شد. حوصله فرعون سر رفته بود. به همسر خود گفت :
- تـو كـه او را پـيدا كردى ، خودت هم دايه اى برايش پيدا كن ! ببين مرا با هوسهاى خود به چه كارهاى وادار مى كنى ؟
- امـا تـو خـود نـيز او را دوست مى دارى ، و گرنه هرگز حاضر نبودى لحظه اى او را در آغوش بگيرى ، تا چه رسد به اينكه اين طور او را سر دست بگردانى !
- خيلى خوب ، معلوم است ، هر كسى بچه اى به اين كوچكى و زيبايى را دوست مى دارد.
كـودك واقـعـا زيبا بود. با اينكه سه ماهه بود، اما درشت استخوان تر از بچه هاى ديگر مـى نـمـود. چـشـمـانـى سـخـت نـافـذ داشـت و پـيـشـانـى بـلنـد و خـرمـنـى مـو مـثـل دسـتـه اى سـنـبـل ! هـمـسـر فـرعـون او را از آب نـهـرى كـه از نـيـل مـنـشـعـب مـى شد و از كنار حياط قصر مى گذشت گرفته بود، در حالى كه در سبدى بـزرگ بـر سطح آب شناور بود و بلند مى گريست . از همان لحظه كه او را ديده بود، مـهـرش بـه دلش چنان نشسته بود كه گويى فرزند خود اوست . او فرزند نداشت ، پس دوان دوان او را نـزد فـرعون برده و به الحاح و اصرار خواسته بود كه او را به عنوان فرزند بپذيرد. فرعون گفته بود:


بقیه در ادامه

زندگانی یونس
بـلنـد بـالا بود و تكيده اما با چهره اى روشن و چشمهايى نافذ و درشت كه سپيديهاى آن مثل صبح صادق و سياهى هاى آن مثل تن شب بود.
مـويـى بـلنـد و افـشـان داشـت كـه هـمواره بر شانه مردانه اش آرميده بود و گردنى به بلنداى عزت و استوارى اراده .
پـيـامـبـرانه مى خراميد و مى نشست و بر مى خاست و مى نگريست . شمرده و روشن سخن مى گفت و فصيح و شيرين .

بقیه در ادامه


پاییز.تکرار.دلنوشته.رنگها برگها
با لاتربادامروز بوی پاییز امد نسیم خنک ابرهای بزرگ سفید که پشت در پشت هم نشسته اند و منتظر باریدن. وقتی ابرهای سفید و پاکیزه را در ایمان آبی روشن و درخشان دیدم،بیاد مادرم افتادم؛ وقتی که دارد ملئفه های شسته ی خود را روی طناب پشت بام یا زیر درخت حیات آویزان میکند. گردش روزها بهار تابستان پاییز و زمستان تکرار تکرار و تکرار. من یه چیز یاد گرفتم،اینکه میگن تکرار باعث خستگی میسشه زیاد درست نیست! وقتی که به کودکی مان سر میزنیم هرگز خسته نیستیم از تکرار. اگه میخواییم به طبیعت خود بنگریم به کودکی خود باید نظر بی افکنیم. به همین خاطر که عیسی مسیح (ع) میفرمایند: هیچ انسانی مثل یک کودک نمیتواند در قلمرو خدا گام نهد. پرنده ها رو ببین اونا هر سال کارهایی انجام میدهند و تکراری هستند ولی هرگز ناراحت نیستند و همیشه سرزنده و سرحال هستند میدونید چرا؟ چون حیوانات هرگز از بهشت بیرون نشدند. بهشت چیست؟ قرآن میگه و در بهشت طوری است که هیچ گاه خواستار تغییر وضعیت خود نیستیم... یعنی اینکه از تکرار خسته نمیشیم از دیدن مناظر زیبا خسته نمیشیم... با خوردن یک میوه خوشمزه دل زده و نمیشیم.. بخاطر همینه که خروس از زندگی خود دلگیر نیست و هر سحر مثل همیشه میخونه. گنجشک ها در هر بهار کارشونو شروع میکنند و با خوشحالی به لانه سازی می پردازند و علف ها هم رشد میکنند اگرچه بارها ما اونارو لگدمال کنیم. روز ها ماه ها و فصل ها و همه پیش به روزی و هدفی مشخص. اما ما چی؟ همیشه میخوام که پیشرفت کنیم و از دیگران بالاتر باشیم بر خلاف اینکه حال و روز حیوانات و طبیعت دایره وار است، ما بصورت خطی به زمان نگاه میکنیم همیشه به فکر آینده و ناراحت از گذشته خود هستیم و دلزده می شیم زندگی ما از بعد از جوانی هر چه بیشتر به سوی خطی تعامل دارد تا اینکه به دووران کهولت میرسیم و دوباره متوقف میشه منظور از زمان خطی اینه که زمان ثابت نیست و ما در اینده خود زندگی میکنیم.تمام کارهای ما بخاطر اینده باشه و حال را فراموش کنیم. کسانی که در این زمان خطی می افتند هرگز اسایش ندارند و همیشه به جمع اوری مال و نگران از اینده هستند و بدتر از این ان است که کسانی به گذشته خود نگاه میکنند و دیگران و خود را متهم میکنند و ناراحت هستند از اینکه اگر ان را انجام میدادم... اگر پدرم ان بود... اگر خانه ام انجا بود..... اگر گنج پیدا میکردم.... اگر دانشگاه میرفتم و یا نمیرفتم..... و اگر های ناتمام. وقتی کسی ضمانت کرده که روزی میرسد و ما فقط ملزم به زندگی حال خود هستیم چرا اینقدر اشفتگی باید باشد؟ بیایید از زمان حال خود لذت ببریم و استفاده کنیم آرامش با هماهنگی با طبیعت بدست میاد پس بریم پاییزو تماشا کنیم رنگ برداریم و فقط رنگهای پاییزی را روی کاغذ بیاریم فقط رنگ کافیست نمیخواد مناظر رو واضح بکشین و بخودتون زحمت ندید فقط از منظره ای که خوشتان امد،رنگ شو بیارین روی کاغذ. اون اسمان ابی نیلی و اون ابرهای درخشان جلوترش اون درختای تنه سفید و قهوه ای با خزه های سبز یشمی یا اون پیچکهای کم برگ روی دیوار که دارند زرد و قرمز و قهوه ای میشند.اون ساختمون که پشتش اسمان ابی است و حس تمیزی و خنکی اونوقت این نقاشیها رو در اتاق مخصوص خود اویزان کنید و از رنگهایی که ساختید لذت ببرین و قدرت رنگها در ذهن را تجربه کنین و مطمئن هستم که از خودتان شگفت زده میشین وقتی که همنشینی با رنگ ها رو تجربه کردین،اونوقت در همه ی چیزا و جاها رنگی که باعث میشه تعادل روحی خودتونو بدست بیارین رو میبینین که داره به شما چشمک میزنه و میگه منو نگاه کن! بارها شده که از دیدن بعضی رنگها حالت شما بهتر شده ولی توجه هی به منشا این حالت نکردین و مشغول زندگی شدین و حالا وقت ان است که توجه بیشتری به طبیعت و رنگها داشته باشین. رنگ ها فقط در طبیعت تاثیر گذار نیستند بلکه در لباس و اجسام زندگی و خانه هایمان هم همان تاثیر را دارند پس پاییز پر از رنگ های مختلف و شاد است.بیخود نیست که میگن فصل شعر پاییزه اگه امکان نقاشی ندارین خب یک عکس هم که بگیرین خیلی خوبه پاییز اومده دفتر خاطرات تو بردارسر خط بنویس تکرار تکرار تکرار


سخنان حکیمانه
ﻛﺸﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﻣﻦ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ

ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﭘﺎﺋﻮﻟﻮ ﻛﻮﺋﯿﻠﻮ

ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺁﺩﻡ ﺍﺯ ﻛﻮﻫﯽ ﺑﺎﻻ ﺭﻭﺩ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﺑﻠﻨﺪ

ﺍﺳﺖ . ﭘﺎﺋﻮﻟﻮ ﻛﻮﺋﯿﻠﻮ

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﻗﻠﺒﺖ ﺑﮕﻮ ﻛﻪ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺭﻧﺞ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﺞ

ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﺗﺎﺭﯾﻜﺘﺮﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺷﺐ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ

ﺑﺮﺁﻣﺪﻥ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺍﺳﺖ . ﭘﺎﺋﻮﻟﻮ ﻛﻮﺋﯿﻠﻮ

ﺩﺭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺭ ﻣﺎ

ﺷﻌﻠﻪ ﻭﺭﻧﺪ، ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺠﺎﻋﯿﻢ، ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺭﺍ

ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯿﻢ. ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺯﺣﻤﺎﺕ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺭﺍ ﻣﯽ

ﺁﻣﻮﺯﯾﻢ، ﺩﯾﮕﺮ ﺷﺠﺎﻋﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ.ﭘﺎﺋﻮﻟﻮ ﻛﻮﺋﯿﻠﻮ

ﺍﮔﺮ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺻﺒﻮﺭ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﭘﺬﯾﺮﺵ ﺧﻄﺎﻫﺎﯼ

ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﭘﺎﺋﻮﻟﻮ ﻛﻮﺋﯿﻠﻮ

ﺑﺮﺍﯼ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩﻫﺎ ﻭ ﻣﺤﺪﻭﺩﯾﺖ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ، ﻫﯿﭻ

ﻛﺲ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ .ﭘﺎﺋﻮﻟﻮ ﻛﻮﺋﯿﻠﻮ

ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ، ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ

ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯾﻢ . ﭘﺎﺋﻮﻟﻮ ﻛﻮﺋﯿﻠﻮ

ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺭﺍﻫﻬﺎﯾﯽ ﻛﻪ

ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺰﯾﻨﺪ . ﭘﺎﺋﻮﻟﻮ

ﻛﻮﺋﯿﻠﻮ


معجزه ی زمان
سلام

یک حرف تکراری:

بدن ما در طول چند سال عوض میشود .

یعنی در طول چند سال تمام سلولهای بدن ما جای خود را به سلولهای جدید میدهد.تمام بدن ما عوض میشود و ما یک شخص جدید میشویم.یعنی این دست و یا این چشم ما اونی نیست که چند سال قبل داشتیم بلکه عوض شده است.

خب سوال اینجاست که چرا پس افرادی که دارای بیماریهای مختلف میشوند،در طی این مدت که بدن آنها عوض میشود سالم نمیشوند؟

کلیه ای که دارد از کار میافتد ...

مغزی که کم کم تواناییش را از دست میدهد...

مفصلی که کوچکتر و ساییده تر میشود.......

استخوان پشت و گردن که مدام کجتر میشود....

معده ای که زخم دار میشود و کارش به جراحی میکشد.....

و ......خیلی از این قبیل.

چرا با وجود اینکه بدن مدام خود را ترمیم میکند و عوض میشود و نمیتواند با بیماری مبارزه کند؟چرا اندامی که دچار نقص میشوند بدن نمیتواند در طول چند سال آنها را عوض کند؟

پاسخ این است که:

بدن فرصت ترمیم را در بدن بیمار ندارد.

یعنی ما فرصت ترمیم و بازسازی را از آن عضو بیمار گرفتیم.سرعت ترمیم در بدن و سلولها تا یک اندازه ای است و یک سرعت بخصوصی دارد.اگر ما فرصت ترمیم را بگیریم دیگر بدن فرصت کافی را ندارد تا سلولهای کهنه و بیمار را با سلولهای تازه جانشین کند و در نتیجه بیماری از سلامتی جلو می افتد.

یک مثال:

در ورزش بدن سازی اگر یک فرد مدام ورزش کند و هیچ فرصت استراحتی به ماهیچه های خود ندهد چه اتفاق میافتد؟شخص ورزیده میشود؟

خیر او بجای اینکه ورزیده شود ،روز به روز ضعیفتر و شکننده تر میشود.و این بخاطر ندادن فرصت به بدن است تا خود را ترمیم کند.

حال ما میبینیم که کلیه دچار بیماری میشود و بخاطر کارکشیدن بیرویه از آن روز به روز بدتر میشود و فرصت ترمیم را از آن میگیریم و بیماری از سلامتی جلو می افتد.

مفاصل زانو بخاطر کار بیرویه ساییده شدند .ما بازم به همان عادتهای غلط که باعث این مشکل شدند ادامه میدهیم و فرصت ترمیمرا میگیریم و بیماری بر سلامتی چیره میشود.

معده بخاطر خوردن غذاهای مضر دچار آسیب شدند ولی ما باز به خوردن همان غذاها عادت داریم و سرانجام کار به جراحی و غیره میکشد.

بیماری در بدن و ذهنی که به سلامتی خود اهمیت میدهد دوام ندارد.باید هوشیار بود و از علایمی که از بدن خود دریافت میکنیم بفهمیم که مشکل چیست و از مشکل دوری کنیم و فرصت این را به بدن بدهیم تا دستی به خود بکشد و ترمیم از بیماری جلو بی افتد.

باید از عواملی که مدام تکرار میشوند و باعث اختلال در عملکرد بدن میشوند دوری کرد.یک گلدان را ببینین.اگر در محیطی قرار بگیره که سرما و خشکی بیش از گرما و رطوبت باشند،به مرور از شکل می افتد و اگر محیط فرصت دوباره را برایش فراهم کند باز به شکل اولیه خود در می آید.

بدن مان هم دقیقا به همین صورت است و استعداد این را دارد تا هر زمان به شکل طبیعی خود برگردد و فقط باید فرصت کافی را برایش فراهم کرد.

با تشکر :حسین مراتی


مسئله ی جبر و اختیار
مسئله ی جبر و اختیار از جمله مسایلی است که ذهن افراد مختلف را به خود مشغول کرده،بدون آنکه به نتیجه گیری قطعی(از نظر خود آنها) برسد.از طرفی دانشمندان علم کلام به داشتن جبر و اختار تام افراد در مورد کارهای خود اعتقاد داشتند.آنها معتقدند که اگر انسانها دارای اختار نباشند،پس جهنم حق افراد گناهکار نیست چون آنها داری اراده نیستند.
از طرفی  افراد مختلفی به آزادی انسانها در مورد کارهای خود شک دارند و معتقدند که همه ی افعال بشری از سوی خدا صورت میگیرد.تا خدا اراده چیزی نکند،کسی کاری انجام نمی دهد.

عده ای نیز راه بینابین را انتخاب کردند و معتقدند که بعضی از کارها از سوی خدا و بعضی دیگر از سوی خود انسان صورت میگیرد.................
از متکلمان بزرگ اسلامی که در ساختن و پرداختن اندیشه ها ی کلامی تاثیر گذار بود،باید به حسن بصری (110-21ق)اشاره کرد.اودر مورد گناهان بسیار سخت میگرفت و باور داشت همه افعال با مسئولیت انسان صورت میگیرد.
در سده دوم هجری،ابومحرض جهم بن صفوان مذهب جهمیه را برپا کرد.به نظر معتقدان این مذهب،ایمان تنها راه شناخت خداست و با عبادات دیگر ارتباطی ندارد.و کسی فعلی را انجام نمی دهد،مگر به اراده خدا.پس انسان در افعال خود مجبور است.(خیرالدین زرکلی،الا علام،قاهره 1227،ج 2 ص226)

در سده سوم ، ابوسهل بشربن کوفی بغدادی مذهب بشریه را پایگذاری کرد.او معتقد بود خداوند قادرا ست و بندگان خود را بر انجام دادن اعراض توان کرده است،ولی جایز ندانسته است اموری مانند حیات و موت و قدرت را به انسانها واگذارد.(محمد شهرستانی،الملل و النحل،تهران،1361،ج 1،ص72)
انواع مرسوم جبر گرایی به شکل زیر است:
«جبرگرایی علی (یا وابسته به قانون) فرضیه ایست که بر مبنای آن رویدادهای آینده از طریق ترکیب رویدادهای گذشته و حال با قوانین طبیعت مستلزم و بایسته می‌شود. این چنین جبرگرایی را می‌توان در تجراب فکری دیو لاپلاس مشاهده کرد. یک وجود را در نظر بگیرید که از تمامی حقایق گذشته و حال و تمامی قوانین طبیعی که هستی را هدایت می‌کند با خبر است. این چنین وجودی ممکن است تحت شرایط معینی قادر باشد تا از این دانش برای پیش بینی آینده، حتی تا کوچک‌ترین جزئیات استفاده کند.اصولاً به عنوان جبرگرایی علمی در نظر گرفته می‌شود. بر مبنای این فرض بنا شده‌است که تمامی رویدادها دارای علت و اثر می‌باشند و ترکیب دقیقی از رویدادها در یک زمان خاص باعث تولید یک نتیجهٔ خاص می‌شود. این جبرگرایی علی رابطهٔ مستقیمی با پیش بینی پذیری دارد. پیش بینی پذیری بی عیب و نقص به طور کامل بر جبرگرایی دلالت دارد.(ویکیپدیا)»
همانطور که ذکر شد،اگر پیش بینی پذیری کاملا" درست وجود داشته باشد،پس اتفاقات روزمره ما بر اساس نوعی جبرگرایی  استوار است.یعنی همه ی اتفاقاتی که برای یک شخص بوجود میآید،از قبل برنامه ریزی شده است.چون اگر به اراده شخص بستگی داشت،میتوانست آن را عوض کند.و مثلا" در آینده میتوانست از بوجود آمدن آن جلوگیری کند.ولی اگر کسی زندگی شما را را در ده سال آینده پیش بینی کند یعنی اینکه حتما" آن اتفاق باید برای شما رخ دهد؛چه بخواهید و چه نخواهید.این یعنی اینکه شما به نوعی جبرگرایی در زندگی وابسته هستید.حالا فکر کنید که کسی از تمام زندگی شما با خبر باشد.از زمانی که به دنیا بیایید و بزرگ شویدو با چه کسی ازدواج کنیدو در کجا زندگی کنید و...... و آنها را با شما درمیان بگذارد.پس شما اکنون می دانید که سرانجام زندگی شما چه خواهد شد.به نظر شما این جبر گرایی در زندگی شما وجود دارد؟
حال فرض کنید که کسی(خدا) هست که تمام زندگی شما را حتی از زمانی که بوجود نیامده اید را هم بداند آیا در این صورت چطور ممکن است وقتی که شما هنوز وجود ندارید و تصمیم خود را در زندگی نگرفته اید و هنوز اثری بر روی  زمین از شما و اراده شما وجود ندارد،تا بر آینده شما تاثیر داشته باشد و کسی از آن باخبر باشد؟ خب اگر زندگی شما بنا به اراده خود شما بود و اراده شما هنوز بوجود نیامده بود، پس چطور ممکن بود کسی از آینده شما با خبر باشد؟شما هنوز که به دنیا نیامد بودید تا کسی از آینده شما با خبر باشد.از این نظر جبر گرایی امری اجتناب ناپذیر است.
ولی این نوع جبر گرایی با مشکل دیگری مواجه است.خب اگر کسی وجود داشته باشد علم به تمام چیزها داشته باشد و از آن برای پیش بینی حقایق استفاده کند،ربطی به جبر و جبر گرایی در زندگی ندارد.چنین شخصی فقط از علم بیشتری درباره حقایق برخوردار است و مشکلات و یا حوادث آینده را بر اساس علم خود پیشبینی میکند.ولی این پیشبینی حتما" دلالت بر وجود نوعی جبر در زندگی ندارد.
مثلا" کسی از بالا به خیابانها نگاه کند حالا او از کسی که با اتومبیل در خیابانها در حرکت است،از دید بیشتری برخوردار است و میداند که  فلان راننده با  سرعت در حال حرکت است و با فلان شخص در حال رد شدن از خیابان برخورد میکند.پس او تصادف را از قبل میداند ولی این دانستن وقوع تصادف هم براساس اراده آن راننده است یعنی فقط نظاره گر این جریان است ولی با دیدی گسترده تر از همه.و می تواند با امکاناتی که(دید از بالا) در اختیار دارد،زودتر از بقیه حوادث را ببیند.یعنی اینکه چون راننده بی دقت است پس تصادفی در پیش است.به این جملات دقت کنید:
چون او شخصی عصبانی است و از طرفی در حال حرکت به سمت شخص دیگری است که باعث دعوا و زد خورد می شودو از تمام جزئیات با خبر هستیم و میدانیم که در این حادثه بدن شخص عصبانی چقدر آدرنالین ترشح میکند و کاملا" میدانیم که چقدر عصبهای آن شخص تحریک میشوند و از کل ماجرا باخبریم پس حتما" قتلی صورت میگیرد ولی توجه کنید که این پیش بینی از بررسی موقعیت کنونی  دو شخص و وضعیت بدنی و محیطی آنها صورت میگیرد و ما از برهان علت و معلولی استفاده می کنیم نه اینکه حتما" آن حادثه باید رخ دهد.ولی از بررسی وضعیت کنونی میفهمیم که آن باید رخ دهد.چون علم به پیچیدگی ماجرا داشتیم.از همه چیز با خبر بودیم.حال اگر کسی علم فراوانی به عالم هستی داشته باشد میتواند حوادثی را که با ارداده انسانها به وقوع می پیوندد را پیش بینی کند.یا اینکه از نحوه تربیت شخصی در کودکی واز میزان به ارث  بردن خلقیات و ژنهای او از والدینش و آب و هوای منطقه و خصوصیات اطرافیان و دوستان و میزان درآمد و ......اطلاع داشته باشیم و از تمام علیت و معلولیتهای هستی هم آگاه باشیم پی میدانیم که در آینده او در موقعیتها چگونه تصمیم گیری میکند و چه کاره می شود.البته باید از تمام هستی و کاهنات هم آگاه باشیم و تمام اتفاقاتی که از دور متوجه آن شخص است را بدانیم چون ما در این موقعیت از دید وسیعتری برخورداریم.مثلا" میدانیم که اگر زمان در گردش باشد در فلان روز فلان شخص با شخص مورد نظر آشنا می شود و او در آن لحضه چگونه تصمیم میگیرد.
پس نتیجه میگیریم که هر پیشبینی ای دلالت بر جبرگرایی نیست.از بررسی حال به آینده پی بردن ربطی به جبرو جبرگرایی ندارد.و اما نوع دیگر از جبرگرایی:
جبرگرایی منطقی نوعی از جبرگرایی است که بر طبق آن همهٔ قضایا خواه مربوط به گذشته باشند یا حال یا آینده هم غلط و هم درست هستند. مسالهٔ ارادهٔ آزاد دراین دیدگاه، اینست که چگونه انتخاب‌ها می‌توانند آزادانه باشند، آنچه که فرد در آینده انجام خواهد داد از قبل به عنوان درست یا غلط در حال حاضر تعیین شده‌است(همان)
یعنی اینکه جبر در زندگی مربوط می شود به اراده و کارهای اکنون ما،ما می توانیم کارها را انجام دهیم و دارای اختیار هستیم و جبر در این موضوع ،مربوط می شود به همان عوامل علت و معلولی جهان.امروز ما کاری را با اراده خود انجام میدهیم ولی عواقب ناشی از آن مجبور اراده ما است.در این مسئله جبر بعد از رفتار ما سر میزند(هر عملی یک عکس العمل دارد).
ولی توجه کنید که اراده افراد در محیط های مختلف،به اشکال مختلفی در میآید.فرض کنید که شخصی در یک خانواده با پدر و مادر معتاد بزرگ شده باشد.دود و دم در او یک حالت عادی است.چنین شخصی راحتتر و با مخالفت کمتری در محیطهایی مثل جمع دوستان ناخلف ؛معتاد میشود.پس بخشی از اراده او به اجبار دست به چنین کارهایی میزند .پس مسئله اراده آزاد در جبرگرایی منطقی خود به جبرگرایی دیگری وابسطه است و نمیتوان در این حالت دست به اختیار زد چون خود اختیار انسانها نیز در اختیار انسانهای دیگر(محیط تربیتی)است.
علاوه بر این‌ها جبرگرایی محیطی نیز وجود دارد که به آن جبر جغرافیایی یا آب و هوایی نیز گفته می‌شود که بر طبق آن محیط طبیعی بیشتر از محیط اجتماعی تعیین کنندهٔ فرهنگ می‌باشد. کسانی که به این نوع جبرگرایی عقیده دارند عنوان می‌کنند که بشر به شدت توسط محرک – پاسخ (رفتار محیطی) محدود شده‌است و هیچ گونه توانایی برای انحراف از ان ندارد. طرفداران کلیدی این دیدگاه عبارت‌اند از الن چرچیل سمپل، السورت هانتینگتون، توماس گریفیت تایلر(همان)
 محیط در پرورش فرهنگها دخالت دارد.ممکن است که در مناطقی با مردمی برخورد کنیم که از نظر غذایی با ما تفاوت داشته باشند مثلا" خوردن کرم خاکی از غذاهای لذیذ آنها باشد.این امر به خاطر شرایط محیطی همان منطقه و انواع غذاها و یا پوشش گیاهی و خشکسالیهای انجا می باشد.ممکن است بر اثر خشکسالی مردم ملخ بخورند و این چیزی عادی است ولی در مناطقی دیگر شرایط آب و هوایی بهتر باشد و مردم با خوردن ملخ بیگانه باشند.
خشکسالی باعث می شود که مردم از نظر اقتصادی در تنگنا قرار بگیرند و پدیده چند زنی در آنجا رواج داشته باشد.خانواده ها میخواهند که از شر فرزند دختر خلاص شوند چون که دیگر توانایی نگهداری فرزند را ندارند و مردها هم چند زن اختیار میکنند که فرزندان پسر بیشتری برای کار در مزرعه داشته باشند.
می بینیم که شرایط محیطی چطور باعث دگرگونی و ساخت فرهنگهای متفاوت می شود.پس افراد نیز مختلف و متفاوت هستند.حتی شرایط محیطی باعث بوجود آمدن ارزشهایی مثل مهمان نوازی واحوال پرسیهای متفاوت میشوند.
ولی توجه کنید که با وجود این گوناگونی  فرهنگی باز عواملی مثل دروغ و معرفت و خوبی کردن و راست گویی برای همه افراد معنی تقریبا" یکسانی دارد که بخش عمده کارهای همه ی افراد بشر(حقوق بشر)با همین ارزشهای یکسان انجام می شود.مشکل دیگر این است که اگر تنها محیط بر اختیار افراد اثر میگذارد پس چرا نوابغ در همه ی فرهنگها و محیطهای آب و هوایی به ظهور میرسند؟ l
به نظر من این شباهت های یکسان انسانهاست که باعث چنین یکسانیهایی در فرهنگهای مختلف میشود.و تفاوت در نحوه ابراز این ارزشهای مختلف به تفاوت در محیط و تطابق با آن بستگی دارد.امروزه بر اثر پیشرفت و تکنولوژی روز به روز بر یکسانی فرهنگها افزوده میشود.یعنی نحوه ابراز احساسات و ارضای نیازها ی بشری که در گذشته با هم متفاوت بود،در حال شبیه به هم شدن است و آن هم به دلیل نزدیکی بیشتر افراد به یکدیگر و استفاده از رسانه های ارتباط جمعی اتفاق می افتد و هیچ چیز جلودار آن نیست.پس نمیتوان گفت که فرهنگی در گذشته بهتر از فرهنگ دیگر و یا امروز است فقط این را میتوان گفت که :

بهترین فرهنگ آن است که بیشترین و بهترین تطبیق را با محیط خود داشته باشد که هم خود زندگی کند و هم آسیبی به محیط زیست و شرایط جوی و اکولوژی وارد نکند.

منبع:
مدیر وبلاک اقیانوس

عضویت در گروه معلولان - وایبر

عضویت در گروه معلولان وایبر

 

به نام خدا

وقتی کسی وارد زندگیتان میشود

خدا او را به دلیلی میفرستد؛

یا برای درس گرفتن از او،

یا برای همیشه ماندن با او....

پائولو کوئلیو

این روزها با گسترش ارتباطات و تکنولوژی و ورود نرم افزارهای مختلف اجتماعی و ارتباط جمعی باعث شده تا افراد با سرعت فوقالعاده زیاد باهم در تعامل باشند و به راحتی و با هزینه ای ناچیز با دوستان خود در سرتاسر دنیا در ارتباط باشند.

تشکیل گروه های مختلف  در زمینه های مختلف باعث تسریع در امر تبادل اطلاعات بین افراد مختلف بخصوص معلولان عزیز میشود.

ما با تشکیل گروهی در وایبر و آشنا کردن افراد معلول به یکدیگر میتوانیم زمینه آشنایی افراد که به علت های مختلف دچار معلولیت شدن رو فراهم کنیم.

نحوه عضویت :

این گروه در حال حاظر بیست عضو دارد و کسانیکه مایل به عضویت در گروه هستند میتوانند یک  اس (پیام کوتاه) به این شماره بدن:

09337768165

خواهشمندیم بدون جهت موجب آزار نشین و اگر جنبه گروه رو ندارین بیخودی پیام نفرستین.

وایبر چیست؟

وایبر (به انگلیسی: Viber) یک نرم‌افزار مالکیتی چندسکویی پیام‌رسان فوری صدا روی پروتکل اینترنت برای تلفن‌های هوشمند است که توسط شرکت وایبر توسعه داده شده‌است. علاوه بر پیام‌رسانی متنی، کاربران می‌توانند به تبادل تصاویر، ویدئو و پیام‌های رسانه‌ای بپردازند ..

در گروه وایبر افرادی که عضو هستند شماره هم رو میبینند و خوبیش اینه که اگر کسی قصد مزاحمت داشت،پیگیری راحت انجام میشود.

Viber on Android.png

 

این نرم افزار هم برای گوشی اندروید و هم رایانه وجود دارد.

نسخه موبایل که همه دارند و نسخه رایانه رو میتونین از زیر دانلود کنین و یا در گوگل سرچ کنین و پیدا کنین.

توجه: از هر سایتی نرم افزار رو نگیرین چون بعضی از این نرم افزارها حک شده اند یعنی بعد از نصب اطلاعات رایانه شما ممکنه به جاهایی دیگه فرستاده بشه که باید حتما ویروس یاب و فایروال شما رو چک کنین.

دانلود برای کامپیوتر:

http://soft98.ir/internet/17389-Viber-PC.html

http://www.sarzamindownload.com/1839/-%D9%86%D8%B1%D9%85-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A8%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%88%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%B2---Viber-4.2-for-Windows

آموزش تصویری وایبر و رفع اشکالات

 

و یک توجه ویژه:

وقتی وایبر را در رایانه خود اجرا کردین ،بعد از وارد کردن شماره موبایل خود یک کد به شما اسمس میشود که باید در پنجره مربوطه وارد کنین.

این کد رو هر کس داشته باشه میتونه در هر رایانه دیگه ای وارد پیامها و مخاطبان شما بشه.

پس این کد رو بعد از وارد کردن پاک کنین تا کسی نبینه .و اینکه وایبر هرگز از شما دوبار در خواست کد نمیکند و این رو توجه کنین تا از حک شدن در امان باشین.

 


آخرین مطالب ...
» کم‌خوابی میزان تستوسترون مردان را کاهش می‌دهد
» کم‌خوابی با مرگ زودرس ارتباط دارد
» مغز در خواب، خود را Reset می‌کندl
» خواب به تقویت حافظه کمک می‌کند
» تقویت کننده‌های حافظه
» چطور نام کسی را فراموش نکنیم؟
» آغاز اختلال حافظه از دهه سوم زندگی
» بررسی رابطه بين رضايت زناشويی با مشکلات جسمی دوران بارداری و عوامل مرتبط با آن
» دارچین
» خواص هندوانه
» تصاویر از جنین از لقاح تا تولد
» شبی در برزخ
» حفظ زیبایی در دوران بارداری
» نئاندرتال‌ها چقدر انسان بودند؟
» آشنایی با خواص گل‌گاوزبان
» ماجراي شكارچي شگفت انگيز قاره استراليا كه منقرض شد
» نئاندرتال‌ها چقدر انسان بودند؟

Home | FeedBack

Copyright © 2008 LoxBlog.Com . All Rights Reserved. Translation Www.NazTarin.Com